۲.۲۴.۱۳۸۹

ترک ------ مغول نیست !؟+؟/."

زبان ترکی -------- ( التصاقی ، آلتائی )

زبان مغولی ------- ( التصاقی ، آلتائی )

افسانه مغولها ------ ( زاده شدن از گرگ )

افسانه ترکها ------- ( زاده شدن از گرگ )

شما چه نتیجه ای می گیرید؟

آیا زبان و فرهنگ ترکی ریشهء مغولی ندارد؟

هندو-اروپایی

از بی کاریِ زیاد زد به سرم و داشتم تو ذهنم واژه های فارسی و انگلیسی رو با هم مقایسه می کردم

چون انگلیسی هم مانند فارسی جزء زبانهای هندو-اروپائی هست

واژه های هم آوا و هم معنی(تقریباً شبیه هم)خیلی زیادن که نشان از یک ریشه ی مشترک بسیار قدیمی دارن.

البته اشتراکات فارسی با زبان آلمانی خیلی بیشتر از فارسی با انگلیسی هست چون زبان آلمانی بر خلاف انگلیسی دست نخورده تر مونده و هنوز اکثر ریشه های هندو-اروپائیش حفظ شدن و موندن.

چون تلفظ کلمه در قدیم دارای اهمیت بوده ونَه نحوه نوشتن و الفبای آن من معادلهای انگلیسی را با فونت فارسی نوشته ام.

خدا وکیلی معادلها خیلی زیادن ، همین اینقدی هم که نوشتم کلی خسته شدم به هر حال ببخشید:

فادِر -------- پدر

اِستار ----- - ستاره

مودِر ------ مادَر

سیستر ----- خواهر

برُدر ------- برادر

کاو -------- گاو

چَانس ---- شانس

مُنت ------ ماه(هر سی روز)

موون ---- ماه(ماه اسمان)

نیو ------- نو(اکنون ، تازه ، حالا،مانند: نوعروس ، نوجامه ، نوروز ، نوبهار)

روف ------ سقف

لیپ ----- لبه(لبه ، لبی ، لمس با لب)

نِیم ------ نام

بَد ------- بَد

گود ----- خوب

استوپ ----- ایست

استندآپ ------ استادن

توو ----------- دو

ناین ---------- نُه

ایت ----------- این

نیپ--------------نیش(سوزش)

انگول(ungual)------انگولک کردن(ناخنک زدن)

کارد------------------کارت(کارت ویزیت و…)

یآن(yon)-------------آن(طرف دیگر)

ایز----------------------است

یوو-----------------تو(تو ، شما)

همواره باید مستند حرف زد ((گرگ زاده بودن ترک ها))

من نمی دانم چرا هر چیزی که پانترک ها به آن افتخار می کنند ناگهان بر علیه آنان در می آید؟

کافیه در گوگل سرچ کنید:(mongol temujin wolf یا mongol wolf) (معنیش:مغول تموچین گرگ) به نتیجه جالبی می رسید که البته دور از ذهن هم نبوده.

شاید در سایتهای پان ترک دیده باشید که آنها هم برای خود افسانه ای تاریخی دارند که می گوید : تورکها از نسل گرگ ها هستند و از گرگ زاده شده اند.

وجود داشتن این داستان کاملاً درست است و ریشهء افسانه ای آن به مغولستان بر میگردد

رجوعتان می دهم به ویکی پدیا انگلیسی

در این مطلب درمورد مغولها و افسانهء زاده شدن از گرگ و خواستگاه شان آمده است

مغول

تموچین برای روحیه دادن به لشگریان خود برای ایجاد انگیزه برای افرادش به آنها میگفت:

(((ما مغولها نوادگان گرگیم و رسالتی بر ماست تا بر دنیا حکومت کنیم)))-لینک

این سخنان همواره شوری در دل لشگریان او می انداخت تا بی رحمانه تر بکشند و تجاوز کنند و سر ببرند و...

جالب اینجاست هنوز که هنوز است مغولها به گرگ زاده بودن خود افتخار می کنند.

جالب تر اینجاست ترکهای ایران خود را از مغولها و زبان مغولی مبرا می دانند.

اگر به آنها بگویی مغول ، به ایشان بر می خورد ، و می گویند که ما تورکیم و مغولها با ما نسبتی ندارند .

این در حالی است که ترکها با مغولها علاوه بر اشتراکات فراوان فرهنگی و حتی ریشه های لغوی ادبی(زبان التصاقی) ، حتی یک افسانهء مشترک هم دارند:

آن هم این است:

((( مادر همهء آنها گرگ بوده است)))

حتی یک دانشمند ترک زبان نداریم...

حتی یک دانشمند ترک زبان نداریم...

تا قبل از دوران معاصر یک شاعر جهانی(در حدِ مولانا یا خیام و ... که افرادی مانند_مارتین لوترکینگ_یا_گوته_اشعار این بزرگان را شعار لبان خود میکردند یا همواره تحسیشان میکردند) و همچنین یک دانشمند در حد ابوعلی سینا و فارابی و ... پیدا نمیکنید که به زبان ترکی کتابی نوشته باشند!!!

این مساُله عجیب نیست؟ میتوان دو نتیجه گرفت:

1- یا زبان ترکی زبان ذلیل و ناتوانی است که قدرت علمی و تفسیری و شعری ندارد که بزرگان تاریخ منطقه به فارسی مینوشته اند.

2 – یا اصلاً در طول تاریخ از ترک تباران کسی متولد نشده است که به زبان مادریش(ترکی)کتابی بنویسد.

که در هر دو حالت خاک بر سرشون

۲.۲۳.۱۳۸۹

پاسخ به یک کامنت

کامنت های زیادی به دست من میرسه که کاملاً متضاد هم هستن ، بعضی ها خیلی لطف دارن و ممنون ازشون ، و بعضی ها هم فحش دادن که باز هم ممنون ازشون که به من انگیزه میدن

ولی یک کامنت توجه منو خیلی جلب کرد که طبق معمول با ادبیات متعارف پان ترکی(یعنی فحاشی)همراه بود ، که میذارمش اینجا و نظر خودم رو هم در یک دیالوگ خطاب به این دوستمون می نویسم،

طبق معمول قضاوت با شما:

کامنت برادر پانترک:

جناب سينا، تو خيلي آدم ناداني هستي مي داني چرا؟ چون اگر مي دانستي كه كي هستي ديگر حق توهين به پان ترک ها را به خودت نمي دادي!!! بر اساس تاريخي كه بيگانگان براي ايران نوشته اند چهار گروه در 2400 سال گذشته به ايران حمله كرده و طبيعتاً به بخش عمده زنان اين كشور تجاوز نموده اند: 1- اسكند مقدوني، 2- اعراب 3- چنگيز خان مغول 4- هولاكو خان حالا خودت تجسم كن فيلم سوپري را مي بيني كه چهار مرد در حال تجاوز به يك زن هستند!!! و تو و اجداد تو در اين ميان زائيده اين تجاوزيد!!! يعني اگر محترمانه بخواهم به تو بگويم تو حرامزاده اي!!! اگر بخواهيم خيلي باصطلاح خودتان، متمدنانه با اين موضوع برخورد كنيم، بايد بگويم كه تو بايد به تركها احترام بگذاري چون اسپرم آنها هم در پيدايش نسل تو نقش داشته اند!!! و به نوعي در حق تو پدري كرده اند!!! مي گويي چرا؟ مثلاً اين جريان پيش آمده بين بريج و تري دو بازيكن انگليسي را يادت هست؟ تري چند سال پيش با همسر بريج رابطه نامشروع داشته و در اين بين فرزندش هم در همان دوران متولد مي شود. اكنون كه بعد از چند سال فاش شد كه تري اين تجاوز را مرتكب شده بريج به وي گفته بود كه من به احترام پسرم كاري با تري ندارم!!!! حالا دوست نادان من، تو هم به احترام اين اسپرم تركي كه در متولد شدن تو نقش داشته، به تركها احترام بگذار!!!!

وب سایت پست الکترونیک

آن روز که آدم ، حوا را بدون سیقه گائید و از آن روز که هابیل و قابیل ، خواهرانشان را برای حفظ نسل گائیدند حرامزادگان خلق شدند

و آن روزی که هابیل ، قابیل را برای زن کشت : انسانیت مُرد.

اگر کَسی هستی که به نظریه ی داروین اعتقاد داری : اجداد همه ی ما میمون ها بوده اند که ، مانند حیوان می زائیده اند و...

ولی فرق بشر امروزی با میمون این است که می اندیشد ، قانونمند می سازد ، احترام می گذارد ، عاشق می شود ، و آنچه غریزه اش می گوید ، بی چون و چرا انجام نمی دهد.

ولی تو به آغا محمدخان و تموچین مینازی ، به زبانی می نازی که حتی یک دانشمند بزرگ با آن زبان کتابی ننوشته

خود را با قزاق و قرقیز و مغول هم تبار میدانی ولی شباهت نداشتن قیافه ات سخن از دیگر حکایت هاست:

آری تو فرهنگ باخته ای که اینگونه به تجاوز می نازی...

ولی اگر بخواهم از در دیگری سخن بگویم و مانند تو و با ادبیات خودت با تو سخن بگویم:

چنگیز خان در هر شهری که در مقابل لشکریان مغول مقاومت می کرد ، هیچ کسی را زنده نمی گذاشت-حتی حیوانات را- (مانند نیشابور و سبزوار و ری و اصفهان و...)، و در شهری که همه مرده اند ، تولدی هم صورت نمی گیرد.

شاید این غرور کاذب شما از آنجا نشاُت می گیرد که اجداد شما درها را به روی مغولها گشودند و آنها هم کارِ زنها را ساختند و در عوض کسی را نکشتند و شما اینگونه شد که فرهنگ و زبان باختید و اکنون به ترک بودن خود می نازید.

ولی از حمله ی اعراب:

والله : شما بودید که هر روزی ، شاخه ای از اسلام را می ساختید ، یک روز سنی و دیگر روز شیعه 12 امامی!

شاید دو شمشیر عرب ها(یکی در کمر و دیگری در زیر ناف)خیلی بیشتر با شما ترکان ساخته تا دیگر ایرانیان ، که اینگونه مجذوب تفکراتشان بودید و با غرق شدن در آن شعبه های اسلامی را بنا کردید و به عشق اسلام سرها بریدید.

غیر از این است که تمام سلاطین ترک همیشه به اسلام و خلیفه ارادت داشته اند و همواره متمردین از اسلام را به اشد مجازات می رساندند؟

اگر عربها حمله کردند: به همه جا حمله کردند ،

ولی مساُله این است: کدامیک قافیه را به باد دادند؟ شما یا دیگر ایرانیان؟

غیر از این است : دیگر ایرانیان جشن ها و بزم ها و شادانه های ایرانی را خاری در چشم عرب کردند؟

سخن کوتاه:

شما بناز ..بناز به ترک بودنت ، بناز به دینت ، بناز برای آنچه که برای خود ویران کردی و بناز بر آنچه برایت ساختیم. چه دیروز و چه امروز که با پول نفت این خاک صاحب :تراکتورسازی و پتروشیمی و پالایشگاه و صنایع فولاد و کارخانه های سیمان و صنایع ماشین سازی و...شده اید و اینگونه خوشی زیر دلتان را زده است.

اگر با غرور به خود و فرهنگ نداشته ، کشوری اداره می شد : مطمئن باش تا الآن خروس با آن غرور و تاج و سینه ی ستبرش حاکم دنیا بود.

وقتی پان ترکها به کاهدون میزنن!!

یادم نمیره یورو ویژن سال 2009 بود که یهو به دو سه تا از وبلاگهای برادران پان ترکِ کانادا نشین بر خوردم و واسه خودم سیر میکردم که در کمال حیرت دیدم میگن ، آرش(خوانندهء پاپ ایرانی مقیم سوئد) تورکه!!!

برای اینکه توجیه هم کنند گفته بودن که آرش ترکِ تهرانه و برای همین هم اومده از ملت آذربایجان در یورو ویژن در حد توانش دفاع کنه و این مشت محکمی بر دهان آریاییان ایران پرست شونیزم فارس سگ است!!!!

بعدها بهزاد بلور(بی بی سی فارسی)با مصاحبه ای که با آیسل و آرش ترتیب داد ، دیدیم که چه خالی بندیِ ناشیانه ای کردند این برادران پان ترک ما.

جالب اینجاست که این آقایان پان ترک که قاعدتاً باید آگاهترینهای جامعه پان ترک باشند با یک گذار به سایت آرش میتونستن با بیوگرافی او آشنا بشن و بعد ادعا کنن و یا حداقل آهنگهای آرش(ما بچه های ایرونیم...همیشه ایرونی می مونیم ...)که قبل از یورو ویژن خونده بود رو گوش میدادن

و اینجوری دست به این توهین به شعور مردم آذربایجان نمیزدند که برای شاد کردن مردم شریف آذربایجان و هندوانه گذاشتن زیر بغلشان دروغهای رنگارنگ از مفاخر را به آنها تحویل دهند.

الا ای برادر پان ترک:

اگر میگین که مولانای جلاالدین بلخی ، بلخی نبوده و تُرک بوده و شعرهاش رو به ترکی میگفته و یا نژادش ترکی بوده ولی با زبان غنی ترکی ! شعر نمیگفته(حالا چرا به ترکی شعر نگفته رو نمیدونم) و به فارسی شعر میگفته ، اصلاً شاید فارس بوده ، اصلاً ببخشید شما ترکها درست میگید ترکه! .... ول کن بابا ، من کی ام ... تو کی هستی ...اینو کی ...

آره مولانای بلخیِ پارسی گوی در دنیا نیست و فوت کرده ، ولی اینقدر احمقی که به کاهدون زدی و زنده ها رو هم منتصب به ترکها میکنی؟

آدم زنده زبون داره مثل مولانا نیست که دستش از دنیا کوتاهه و تو هرچی دلت میخواد بگی ، دوستات هم بگن ....صحیح است....صحیح است.

آرش تو این مصاحبه بی خبر از همه جا کل قضیه رو میگه

(لابد فردا برادران و آبجی زینبی های پان ترک آرش بدبخت رو به باد فحشهای غنیِ ترکی مزین میکنن که چرا ترکی نمیفهمه و نگفته ترکه! سریع هم یادشون میره هفتاد نسل جد و ابای الهام علیف هم جمع میشد رتبهء سوم بین کشورهای اروپایی رو هم تو خوابشون نمی دیدن و جدیداً هم شنیدم جمهوری علیف داره دوباره چیزِ آرش رو میماله که آی آرش جان: دوباره بیا واسه یورو ویژن امسال هم واسه ما آهنگ بساز و بخون... خداییش آیسل رو کسی میشناخت؟ کسی کار دیگه ای از آیسل(غیر از کارش با آرش)رو شنیده؟

آخه چرا این پان ترکها کاری میکنن که یهو زآرت بخوره تو سرشون؟

ادعاها به مرده ها کم بود ، الآن موج دزدی زنده ها شروع شده. که در مطالب بعدی یک لیست صد و بیست نفری رو خدمت تون میارم کلی با هم بخندیم.

یک قطره دیگر از دنیای ادعاهای برادران و خواهران پان ترک در عرصهء موسیقی:

استاد حسین علیزاده ترک است!!!!!!!!!

حسین علیزاده نه پدرش ترکه و نه مادرش...متولد تهرانه ولی برادران پان ترک میگن ترکه!

والله من که موندم چی بگم!!!...

زبان غنی و التصاقی ترکی!!

زبان غنی و التصاقی ترکی!!

زبان های التصاقی(التصاقی: فقط و فقط پسوند میخورند) مانند ترکی و مغولی ، غنی تر از زبانهایی هستند که مانند انگلیسی و هندو و آلمانی و فارسی ((پیشوند و پسوند و میانوند )) میخورند!

آنقدر این جمله برای من خنده دار بود که نتوانستم بگذرم.

نمونه ای برای آشنایی بیشتر با فارسی: فقط با واژهء "کار" آنقدر می توان کلمات جدیدی ساخت که از مجال بنده حقیر فراتر مینماید:

کار---کارآمد-----کارآمدی---ناکار-----ناکاری----ناکارآمد----ناکارآمدی—بیکار---بیکاری---پرکار---پرکاری – كاروان--- كاروانسرا --- كاروانسرادار --- كاروانسراداری--- كاردان---- كارشناس---کاردار---کارفرما ---کارفرمایی ---کارگر-- کارگری ---کارگذار--پیمانکار--- سرکار--- کارزار---کارنامه --سنگکار---کاشیکار---گچکار---گچکاری و ....

وقتی شما می توانید با اضافه کردن پیشوند یا پسوند و یا میانوند به بن واژه ها ، کلمات جدید با معنی جدید و بدون آنکه اساس بنواژه تغییر کند ایجاد کنید ،

چطور می توان زبانی را که فقط و فقط پسوند به بن واژه اضافه کند(مانند زبانهای التصاقیِ مغولی و ترکی ) مقایسه کنید؟

زبان علمی به زبانی گفته می شود با آن واژه های جدید را بتوان از دل آن زبان زایاند.

حال سوال این است: زبانی که در آن((پیشوند و پسوند و میان وند))را می توان به بن واژه اضافه نمود دارای قابلیت ساختن کلمات بیشتری است یا زبانی که فقط و فقط ((پسوند))می خورد؟

مسلماً زبانی که به پیش و پس و میان آن می توان حروف را اضافه نمود.

قیاس بین زبانهای هندو-اروپایی(آریایی) و زبانهای التصاقی مانند مقایسه بین یک ماشین چهار سیلندر با یک موتور تکزمانه است.

در واقع برای راحتی کار باید بگویم زبانهای هندو اروپایی مانند زبانهای التصاقی نه تنها پسوند میگیرند ، بلکه اضافه بر خاصیت مدعیان تورک ، پیشوند و میانوند هم می گیرند.

ترکها آنقدر در مورد "التصاقی بودن زبان ترکی" تاکید کردند بطوری که اگر کسی که از زبان شناسی سر در نمی آورد و برای اولین بار به جملهء " التصاقی بودن ترکی" برخورد می کرد ، پیش خود فکر میکرد که التصاقی بودن چه چیزِ خوبی است که ما از آن بی نصیب شده ایم!

در واقع مانند این است که یکی واژهء"گِی بودن" را نشنیده باشد و وقتی شخصی رسید که میگفت گِی هستم ، پیش خود فکر کند چه آدم با ابهت و شخصیتی است ، زیرا گِی است این در حالی است بدبخت اصلاً نمیداند که گِی چیست؟!(آقاجون چرا نمی فهمی..گِی همون کونیه خودمونه)...

نتیجه می گیریم هر وقت پانترکی به شما با غرور گفت زبان ترکی زبانی التصاقی است ،

با دست چپتان مانند مگس کش بزنید روی سرش و بگویید خاک بر سرت...(آخه التصاقی بودن که افتخار نداره ، ننگه بدبخت).

ادعای دیگر پان ترکها اینه که مثلاً برای دَرد و یا برای دعوا(زد و خوردها) افعال مختلفی به کار می برند ، مثلاً برای هر دعوایی یک فعل به کار می برند.

من می گویم(عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد):

با این استدلال پان ترکها ثابت می شود این موجودات بدبخت فقط برای انواع دعواها و زد و خوردها و انواع دردها ،"افعال" مختلفی دارند که در زمان اجداد شریفهء آنها مستمر و مستدام بوده و این نشان می دهد دعوا و خون و خونریزی و جنگ و انواع زدن و کشتن و یا مصدوم کردن و ...در بین ترکها چقدر رایج و فراوان بوده که بخاطر نیاز بالای جامعه ترک به این واژه ها ، حتی در ادبیات شان به تنوع یافت می شود.

تیراختور

شاید تنها مردمی که در طول تاریخ به اقتضای زمان رفتارشان عوض شده ولی-ماهیت-آنها عوض نشده ترکها باشند.
در قدیم با آمدن اره و شمشیر ، دستگاه شقه کُن انسان را ساختند و با آمدن توپ و تفنگ اسبابِ لذتِ کشتن ، با توپ و تکنولوژی دوران را تجربه میکردند. در این دوران هم که صحبت از حقوق بشر داغ است در قالب همین شعار ، البته با حفظ ماهیت واقعی خودشان ، یعنی (حذف کردن انسانها و تاریخها و تخریب و حمله و تحریف حقایق و هندوانه گذاشتن زیر بغل لشگر کم دانش خودی) پا به عرصهء دنیای امروز نهاده اند. حق خواهی حقوق بشرانهء ترکها و انواع بهانه ها: بهانه اول ما میخواهیم به زبان مادری مان تکلم کنیم! اگر به تبریز رفته باشید از هر صد نفر نود و نُه نفر به ترکی صحبت میکنند ، پس در این باب مشکلی نبوده و نیست و تنها بهانه ای الکی است. بهانه دوم ما میخواهیم برنامه هایمان به زبان ترکی پخش شود! با یک نگاه به کانالهای استانی آذربایجان شرقی و اردبیل و آذربایجان غربی یا همان کردستان شمالی خواهید دید که برنامه های این کانالهای استانی تا هفتاد الی نود درصد فقط ترکی است و یک مسافر غیر ترک در این منطقه هیچ چی از زبان این برنامه ها نمیفهمد. بهانه سوم شونیسم فارس! ما را از لحاظ اقتصادی عقب مانده نگه داشته است! میخواهم یک مثال از دو شهر و تبعیض میان این دو شهر توسط شونیسم(یک شهر ترک آذری و دیگری فارسی زبان) را بگویم. شهربانی دو شهر فیروزکوه در استان تهران و تبریز در آذربایجان در یک روز و در یک جلسه مجلس شورای ملی تاَسیس و تایید شد- (البته در زمان رضا شاه) اکنون در فیروزکوه (به قول ترکها فارس نشین) ، هیچ هزینه ای در راستای ساخت و ساز آن نشده بلکه دلارهای نفتی خاک ایران به آذربایجان سرازیر شده و تبریز را که از لحاظ منابع زیر زمینی ، جزء فقیرترین استانهای ایران است را مجهز به پالایشگاه ، ماشین سازی ، صنایع گسترش فولاد ، تراکتورسازی ، صنایع سیمان ، پتروشیمی و... کرده است آری این است تبعیض بین ترک و فارس ولی نه به ضرر ترکها بلکه به ضرر فارسها. اگر آذربایجان با آن جمعیتش شهریار را دارد فیروزکوهِ کوچک و چند ده هزار نفری ملک الشعرا امیری فیروزکوهی را داشته اگر آذربایجان با آن همه جمعیت و سرو صدایش ستارخان را دارد همین امروز فیروزکوه احمد باطبی ها و...را به جامعه داده است من خودم فیروزکوهی نیستم ولی در جایی با دوستی از فیروزکوه دربارهء شهرش سخن میگفتم که در ذهنم مانده بود و در خلوت خودم به تحلیل و قیاس شهر کوچکی از هزاران شهر ایران با کل آذربایجان و کل افتخاراتش و جمعیت میلیونی اش پرداختم و به این نتیجه رسیدم که چه ناجوانمردی هایی در حق مردم غیر آذربایجانی ایران شده است شهرهایی مانند فیروزکوه بسیار است که شرایطی برابر با تبریز داشته اند ولی الآن میبینند پول نفت به آذربایجان روانه میشود تا سرمایه گذاری شود. مگر خون ترکها رنگین تر است؟ حکومت اسلامی بخاطر اینکه ترکها فقط زادو ولد میکنند و جمعیت زیادی دارند ، برایشان سَد میبندد ، تا آب و انرژی ترکها را تامین کند ، تا ترکها در شکمهای خیک مانند خود کنند و از تشنگی نمیرند و تازه بعداً همین ترکها طلبکار شوند که چرا دریاچه ارومیه خشک میشود!. خوب عزیز من معلوم است چرا ارومیه خشک میشود زیرا آب رودخانه های تغذیه کنندهء دریاچه ارومیه در لوله های شهری شما جریان دارد. استان آذربایجان شرقی از لحاظ معدن شناختی و منابع زیر زمینی قابل استخراج جزء سه استان فقیر ایران است بر خلاف آنچه که تصور می شود یا تبلیغ می شود پس چرا این همه کارخانه و امکانات با پول نفتی که از استانهای: هرمزگان و بوشهر و چهارمحال بختیاری و خوزستان و فارس بدست می آید را در این استان بی خاصیت و پر ادعا خرج میکنند که تبریز سومین شهر صنعتی ایران شود؟ چرا پولهای نفت خرج موجوداتی احمق شود که در نهایت امر خوشی زیر دلشان را بزند و از خوشی زیاد این جمعیت مصرف گرا و فاقد هر گونه منابع و معادن قابل توجه ، ادعاهای گنده تر از دهانشان را بیان کنند. بهانه چهارم آموزش به زبان مادری خیلی مهم است اول زبان ترکی را خوب بشناسیم :: چون واژه های ترکی بطور غیر معمولی زیاد است و اصلاً قاعده ای برای رشد علمی و عقلانی آن وجود ندارد که مورد تحلیل علمی واقع شود به یک کلمه اشاره میکنم که همگی آنرا شنیده باشید(تیراختور) تیراختور روزی از یکی از دوستان پان ترک پرسیدم چرا میگوئید تیراختور و نمی گوئید تراکتور در جواب گفت: اینگونه در زبان ما جا افتاده از قدیم اجدادمان میگفتند تیراختور و این زبان مادری ماست و ما هم به زبانمان احترام میگذاریم این غرور کاذب زمانی شکسته شد که من این سوال را پرسیدم مگر غیر از این است که تراکتور نزدیک به شصت الی هفتاد سال است که اختراع شده ، دوران اجداد شما که تراکتور نبود خوب میتوانی راحت بگویی بخاطر عدم ظرفیت زبان ما تلفظ تراکتور سخت بوده و ادبیات غنی ترکی! گند زده به کلمه تا این شده(تیراختور). طبق معمول این برادر دانشمند پان ترک تا آنجا که توانست ناسزا بارمان کرد. حالا تصورش را کنید که شخصی با دانستن این مساَله به استادیوم تبریز برود و ببیند هفتاد هزار نفر یکصدا و از ته قلب و با غرور به زبان مادریشان فریاد میزنند: تیراختور --- تیراختور... چه احساسی به او دست خواهد داد غیر از خنده به جماعتی که از جهل و با استدلالی جاعلانه فریاد از ته قلب میکشند...!

(دیوانه خانهء ترکان)

چندی پیش شخصی به نام صدرعاملی که نمیشناسمش در یک کانال ماهواره ای داشت از خودش علم دَر میکرد.

این کانال از کانالهای خانوادگی میباشد(البته منظورم اینه که فقط خانواده مجری برنامه این کانال رو نگاه میکردند-حداکثر سه نفر بیننده که با من میشدن چهارتا!).بیکاریه دیگه...

مهمان برنامه اول نقل مصائب وارده به ترکها رو پیش کشید و گفت که شونیسم فارس به ما چه چیزهایی نداد و ما بدبختیم و ننه جون کجائی که من غریبم... که همان طور اینقدر مغالطات از این دست رو شنیدیم دیگه حال گفتنش رو ندارم.

سپس مجری برنامه که اتفاقاَ کُرد بوده میپرسه "آریایی" یعنی چه؟

مهمان بدون ملاحظهء مجری کُرد برنامه... به حالتی که گویا معنی واژهء آریایی را دارد بیان میکند با یک حرکت ناشیانه میگوید:

(آن آریایی) یا (آریایی)یعنی نانجیب ، شرارت ، خارش دماغ که در فرهنگ عمید آمده!!!!!!!

شاید متوجه نشده باشید که این مردک چه حرکت ناشیانه ای کرده است ولی میگویم تا بخندید...

در ادبیات باستان ایران(پهلوی و هخامنشی) برای معکوس کردن یک اسم یا صفت یا فعل از پیشوندِ((آن)) استفاده میکنند(بخاطر ریشه مشترک زبانهای هندو اروپایی حرف(un) در انگلیسی چنین کاری میکند که در ایران باستان هم استفاده میشده ولی امروزه از پیشوند ( نا ) استفاده میشود)

در ادبیات گفتاری امروزی پارسی داریم:

خوانا-------متضاد-------- نا خوانا

کارآمد------متضاد-------ناکارآمد

پاک-------متضاد-------ناپاک

در پارسی باستان داریم:

ایرانی------متضاد-------آن ایرانی

آریایی-----متضاد-------آن آریایی

در ساختار زبانهای اروپایی برای نمونه انگلیسی داریم:

Able-----متضاد-------unable

Limitation-----متضاد-----unlimitation

در واقع دانشمند پان ترک ما در جواب مجری معنی کلمهء (آن آریایی) را میگوید نه اینکه معنی واژهء (آریایی) را:

آریایی= نجیب، پاکزاده، منتصب به آریا که به مردم ایران بزرگ قدیم خطاب میشده است(از نژاد هندواروپایی).

آن-آریایی= نا نجیب ، ناپاک و... غیر آریایی ، غیر ایرانی(نا ایرانی)

اگر این دانشمند فرزانه این موضوع را میدانست که ایرادی نیست جز بر بی سوادی او

و اگر دانسته این کار را کرده باز ایرادی نیست جز بر حماقت او.

سپس مجری میپرسد: شما نقدتان بر زبان فارسی چیست؟

میگوید: در زبان فارسی بعضی از افعال به هیچ وجه معنی عمل آن فعل را نمی رساند مثلاً : زمین خوردن........مگر زمین را میخورند؟

جواب من به این استاد دانشمند و فرزانه این است که:

زمین خوردن از دو بخش (زمین) و (فعل خور) تشکیل شده است. یعنی(در خورِ زمین شدن ، با زمین هم سطح شدن) و همچنین(ریز شدن یا کوچک شدن تا همسطح زمین را تداعی میکند) ولی این اخوی پان ترک ما معنی کوچه بازاریِ این فعل یعنی بلعیدن را تجسم میکند که ایراد از خود اوست و از سخت بودن درکِ زبان پارسی برای مغز کوچک ایشان را نشان میدهد زیرا با زبان التصاقی ترکی بزرگ شده اند و درک زبانهای هندو اروپایی با پیشوند و پسوند برایشان مشکل مینماید.

حال به تصویرسازی این فعل میپردازیم:

شاید بسیاری مانند این برادر فکر کنند که خوردن یعنی بلعیدن! ولی خوردن=خُرد کردن=ریز ریز کردن هم معنی میدهد و دیگر آن که (هم سطح کسی یا چیزی شدن و همچنین لایق چیزی بودن و یا دَرخور چیزی بودن) هم معنی میدهد.

جالب آنکه نگاه نیاکان پارسی گوی ما به جهان و محیطشان آنقدر زیرکانه و عاقلانه بود که تازه در میابیم چه میراثی به مارسیده و ما به چه اندازه در درک زبانمان کوتاهی کرده ایم.

وقتی میگوییم : خورد ، بخور ، می خورم و....:، می گوییم چیزی را دَر خورِ شخصی میکنیم(مثلاً:خوردم=چیزی را در خورِ و لایق خود ساخته ام تا از جزئی از بدن من شود)

مثالی دیگر و معنایی دیگر:

در خورِ توجه=شایستگی توجه را دارد

دَر خورِ سرزنش=لیاقت سرزنش کردن را دارد

نتیجه:

در میابیم که انسانهایی مانند این برادر پان ترک که قصد حمله را به زبان فارسی داشت تا شاید با لاشه لاشه کردن زبان یا تاریخ یک کشور مانند اجداد خونریزش که با کشتن انسانها معاش میکردند برای قوم سرگردان خود با این کار هویتی بسازد.

نمی دانم چرا اینگونه می اندیشند که برای بالا بردن ارزش یک زبان یا تاریخ باید الزاماً به تاریخ و زبانهای دیگر حمله کرد؟! به هر حال مهم نیست و من گمان میکنم برادرانی از این قماش میخواهند به آنها توجه شود و تمام دردشان توجه نکردن ما به آنهاست ولی من دلم سوخت و برای یکبار هم شده گفتم جواب حداقل یک سوال این مادر مُرده را بدهم ، آخه کَف کرده بود.

ولی من کلهء پوک این برادر پان ترک را میبوسم که مرا به این کار واداشت تا من قدری بنویسم و بیندیشم و همانا ارادتم به حقانیت زبان پارسی بیشتر و بیشتر شده است.

شاید علت اینکه حتی یک دانشمند در تاریخ پیش از مشروطه پیدا نمیکنیم که به ترکی کتاب علمی ای نوشته باشد و به فارسی می نوشته اند همین است که غنای فارسی را بزرگانی مانند مولانا و خیام و ابوعلی سینا و فارابی دریافته بودند و نیازی به دفاع من پست تر از خاک نیست.